سعى کن آدم شوى!
در سال یک هزار و سیصد و شصت شخصى که در یکى از شهرهاى ایران مقامی داشت نزد آیت اللّه حاج سیّدرضا بهاءالدّینى«رضی الله عنه»آمد و بعد از نماز مغرب و عشاء خدمت ایشان نشست.او پس از احوال پرسى درخواست نصیحت و راهنمایى کرد.
حضرت آیة اللّه بهاءالدّینى گفت:
سعى کنید در زندگى مُشرک نباشید.اگر توانستید به این مرحله برسید همه کارهاى شما اصلاح مى شود، این بهترین نصیحتى است که مى توانم بکنم.
آن شخص گفت:آقا!دعا کنید.
حضرت آقاى بهاءالدّینى فرمودند:آدم شو!تا دعا در حقّ تو تاثیر کند وگرنه دعا بدون ایجاد قابلیّت،فایده اى ندارد.
او گفت:امسال مکّه بودم.براى شما هم طواف کردم.آقا فرمود:
انشاءاللّه سعى کن آدم شوى ! تا طواف براى خودت و دیگران منشاء اثر باشد.در این جا یکى از همراهان آن شخص که گمان کرد آقا او را نمى شناسد گفت:حاج آقا!ایشان فلانى هستند که در فلان شهر مسئولیّت دارند و خدمات ارزشمندى انجام داده اند.
مرحوم آقاى بهاءالدّینى فرمودند:چرا متوجّه نیستید چه عرض مى کنم؟باید آدم شود تا این ها براى او نافع باشد.دست از هوى و هوس بردارد.خود را همه کاره نداند.نقشه براى خراب کردن افراد و غلبه بر دیگران نکشد.باید دست از کلک بازى بردارد!آن وقت است که طعم ایمان را مى چشد وگرنه همه این ها ظاهرسازى است.
منبع:
داستان هایی از علما